کد مطلب:286627 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:267

توکل و اطمینان به استجابت دعا در مسجد جمکران
جناب مستطاب آقای حاج حبیب اللَّه بیگدلی (از اخیار قم و والد محترم صدیق مكرّم جناب آقای حاج شیخ مهدی بیگدلی) فرمود: مرحوم آقای حاج شیخ عباس قمی -محدّث معروف- برادری داشت به نام حاج مرتضی، این مرد كاسب بود و چندان سوادی نداشت، امّا بسیار متدیّن و خوش عقیده بود. روزی همسرش می گوید: برای دخترمان رفته رفته باید جهیزیه فراهم كرد. وی در جواب می گوید: فعلاً وقت شوهر كردن او نیست. هر زمان به سنّ مقتضی رسید، به مسجد جمكران می روم و ترتیب كار را می دهم. بعد از چند سال همسرش می گوید: حالا وقت تهیه جهیزیه است، زیرا دختر به سن شوهرداری رسیده است.

حاجی می گوید: رفتم مسجد جمكران تا ترتیب كار داده شود. مسجد می رود و شب را بیتوته كرده، دعا و توسّل لازم را به عمل می آورد. فردای آن شب پیاده برمی گردد. در اثنای راه، از درخت توتی كه هنگام بهره برداریش رسیده بود استفاده می كند و سپس، زیر آن درخت می خوابد. بعد از استراحت راهی منزل می شود. وقتی وارد می شود مشاهده می كند كه مرحوم آیت اللَّه سید صدر الدین صدر موسوی، از علمای بزرگ قم، با طلبه جوانی در اتاق نشسته اند. مرحوم آقای صدر می فرماید: كجا بودی؟ نزدیك یك ساعت است به انتظار تو هستم. ایشان جریان را گزارش می دهد.

مرحوم آقای صدر می فرماید: من آمده ام تا دخترت را برای این روحانی جوان خواستگاری كنم؛ تمام مخارج عقد و عروسی و جهیزیه با خودم می باشد. از دخترت اذن بگیر؛ در صورتی كه موافقت نماید عقد ازدواج را جاری كنم. ایشان مطلب را با همسر و دخترش در میان گذاشته موافقت آنان را جلب می كند و در همان مجلس، عقد نكاح جاری می شود و تمام هزینه را مرحوم صدر می پردازد و پس از یك [1] هفته، مجلس عروسی برگزار می گردد. وَمَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ.


[1] سوره طلاق، آيه 3.